لوح

از ویکی‌واژه
قدیمی‌ترین نوشته جهان، لوح سومری

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  • عربی

آوایش[ویرایش]

اسم[ویرایش]

لوح

  1. هرچه پهن باشد، تخته، چوب، و جز آن. جمع الواح.
    معمولا به صورت مشبه‌به دل، ضمیر، خاطر، حافظه، سینه، بصر.

واژه‌های مشتق شده[ویرایش]

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن