محلل
(مُ حَ لَّ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
(اِمف.)
- تحلیل شده، تحلیل رفته.
- حلال گردانیده.
- هر آب که در آن شتران فرود آمده تیره و کدر ساخته باشند.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(مُ حَ لِّ)
- حل کننده، تحلیل برنده.
- مردی که با زن سه طلاقه ازدواج میکند و او را طلاق میدهد تا آن زن بتواند دوباره با همسر پیشین خود ازدواج کند.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
عربی[ویرایش]
(اِ
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- dissolvent