نگهبان
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /نِگَه/بان/
اسم
[ویرایش]نگهبان
- کس که شغل یا عمل او محافظت از چیزی یا کسی است، مانند نگهبان مرز، که وظیفهاش حراست از مزر کشور است، نگاهبان، پاینده.
- نگهبان ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش نگه - بان قابل تجزیه باشد، و مفهوم کلی از آن با چشم دیدهبانی کردن است.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین