وست

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

وست به چم افکند-افتاد و گذشته‌ی وستن می‌تواند جانشین طرح شود. در زبان پهلوی از این ریشه واژه‌ی وستر (=بستر=wistar=bedding) را ساخته اند.

وست کردن: طرح کردن، کشیدن، رسم کردن

وستگر: طراح

وستگری: طراحی

وِست - واژه اوستایی - نام پسرانه

برگرفته شده از واژه "وَئید" اوستا است!

وَئیدا، وَئِدا

سانسکریت: ویدهَئتی

وید: وَئید، وَئِد، وِست -

پیدا کردن، یافتن، به دست آوردن، دستیابی -

آورده، دارایی، مال و منال، پول و پله -

انداختن، افکندن، گستردن، پهن کردن

معنی: هوشیار گشتن، دانستن، آگاه شدن، درک کردن، شناختن، فهمیدن، بیدار دل، روشن بین -

برخوردار، بهره مند ( بهرِمند ) ، دهش، پاداش، بخشنده -

کامیاب، پیروز، کامروا، کامران، خوشبخت، نیکبخت -

دل گُنده و دریا دل، همدل، دوست، مهربون، مِهروَرز،

بخشنده، بزرگوار، جوانمرد، رادمرد، دست و دل باز!