نتایج جستجو

دریایی، حمل‏ونقل ریلی] برگ درخواست برای انجام امور گمرکی و انبار کردن کالا. «برگۀ ورود به انبار» هم‌ارزِ «warehouse entry»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] سندی رسمی که نشان می‌دهد کالا به انبار تحویل داده شده است. «رسید انبار» هم‌ارزِ «warehouse warrant, warehouse receipt»؛ منبع:...

دریایی دایر بر جبران خسارت واردآمده بر کالا از هنگام حمل کالا از انبار مبدأ تا رسیدن آن به انبار مقصد. «شرط انباربه‌انبار» هم‌ارزِ «warehouse to warehouse clause»؛...

پهناهای مختلف که روی محصولی ثبت شود؛ این مجموعه نشان دهندة اطلاعاتی دربارة موجودی کالا در انبار و نوع کالا و اطلاعات دیگر است، رمزینه. (فره) فرهنگ لغت معین...

حوزه: [حمل‏ونقل دریایی، حمل‏ونقل ریلی] محلی بسیار بزرگ برای نگهداری کالا. «انبار 2» هم‌ارزِ «warehouse»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

[حمل‏ونقل دریایی] بخشی از فضای داخلی کشتی که از آن برای حمل کالا استفاده می‏شود. «انبار 1» هم‌ارزِ «hold 1»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

(اِ تِ) عربی انبار کردن و نگاهداشتن کالا به قصد گران فروختن. (اِم انباردا فرهنگ لغت معین ایتالیایی speculazione انگلیسی speculation hoarding hoard speculative...

حوزه: [مهندسی مخابرات] فرایندی که در آن کمبود موجودی انبار را فروشندۀ کالا رفع می‌کند بی‌آنکه نیازی به سفارش مشتری باشد. «مدیریت موجودی با فروشنده» هم‌ارزِ...