پرش به محتوا

کلات

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]

اوستایی و پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /کلات/

نام‌جا

[ویرایش]

کلات

  1. کلات یا کلات نادر، مرکز شهرستان کلات و شهری مرزی در شمال شرقی استان خراسان رضوی.
  2. قلعه یا ده بزرگی که بر سر کوه و یا پشته بلندی ساخته باشند.
  3. کلاته: در گویش گنابادی روستای خالی از سکنه و متروکه را گویند.
  4. ریشه‌شناسی واژه‌ی «کلات» را با دقت نشان می‌دهد. برای شفاف‌تر شدن و کمی ساختاربندی بهتر، می‌توانم آن را به صورت یک نسخه‌ی جمع‌بندی‌شده و روان بازنویسی کنم: --- واژه‌ی «کلات» و ریشه‌ی آن واژه‌ی «کلات» (کِلات) یک واژه‌ی بومی ایرانی است که ریشه‌ای در فارسی میانه و اوستایی دارد و به معنای «مکان بلند»، «دژ» یا «جای برجسته» است. این واژه بعدها در نام برخی مکان‌ها مانند «کلات نادری» به کار رفته و به‌صورت معادل مفهومی برای مکان‌های حفاظت‌شده یا برجسته نیز استفاده شده است. --- شکل‌ها و معانی در زبان‌های ایرانی و هندواروپایی اوستایی: kata یا karata → «خانه، مکان، دژ» فارسی میانه (پهلوی): kalāt یا kat → «دژ، کوه‌دژ» سانسکریت: kṣetra (क्षेत्र) → «زمین، محدوده، مکان حفاظت‌شده» --- ریشه‌ی تطبیقی واژه‌ی «کلات» از ریشه‌ی هندواروپایی kal- / kar- گرفته شده که معنای «پوشاندن، محافظت کردن، جای بلند» دارد. نمونه‌های مرتبط در زبان‌های باستانی عبارتند از: سانسکریت: kula (कुल) → «جای گرد آمده، خانواده، گروه» اوستایی: karəta- → «ساختمان، خانه» فارسی باستان: karta- → «ساختن» بنابراین، «کلات» نه تنها یک واژه‌ی کاملاً ایرانی است، بلکه ریشه‌ای باستانی دارد و مفهوم «محافظت» و «ارتفاع» در آن برجسته است. --- منابع معتبر کتابی 1. Darmesteter, J. Zend Avesta. Paris, 1892. 2. West, E.W. Pahlavi Texts. Oxford, 1888. 3. Monier-Williams, M. A Sanskrit-English Dictionary. Oxford, 1899. 4. Gray, Louis H. The Old Persian Inscriptions of Persepolis. London, 1925. 5. MacKenzie, D.N. A Concise Pahlavi Dictionary. London, 1971. 6. Sanskritdictionary.com: Definition of kālāt. 7. Wisdomlib.org: Kalat, Kālāt: 1 definition. 8. Collins English Dictionary: Kalat definition. 9. Dictionary.com: Kalat definition. 10. Wisdomlib.org: Kalata, Kalatā, Kalaṭa: 10 definitions. ---

––––

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
نویسه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین