پرش به محتوا

abatement

از ویکی‌واژه
  1. کاهش، فروکش
    The government spends $9 million a year on air pollution abatement (دولت سالی 9 میلیون دلار برای کاهش آلودگی هوا صرف می‌کند)
    No cure was possible, despite the abatement of symptoms (درمانی ممکن نبود، جز اینکه علائم را خفیف کنیم)
    The tax abatement will save the business (کاهش مالیات باعث حفظ تجارت خواهد شد)
    We need some noise abatement (احتیاج داریم سر و صدا کمتر شود)