پرش به محتوا

مرغ

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • نیاهندوایرانی
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ مرغ دارد

آوایش[ویرایش]

اسم[ویرایش]

مرغ

  1. (جانوری): پرنده‌ای از خانواده ماکیان که برای استفاده از گوشت یا تخمش آن را پرورش می‌دهند؛ مرغ خانگی. به‌طور عام نام هر جانور بالدار پرندهٔ تخم‌گذار که بدنش از پَر پوشیده شده باشد.
    مرغ در شاهنامه یک اصطلاح سرزمینی است و گاهی مرغ و مای مترادف یا در کنار هم هستند مانند مرغ و ماهی.

استعاره[ویرایش]

  1. قاطی مرغ‌ها شدن، کنایه از: ازدواج کردن، زن گرفتن.
  2. مرغ یک پا دارد، کنایه از: روی حرف و نظر خود ایستادن، یک‌دندگی، لجبازی.
  3. مثل مرغ سرکنده، کنایه از: بسیار بی‌قرار و ناآرام.

زبان دیگر[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • عربی

اسم[ویرایش]

مِرغ

  1. گیاهی است از تیرهٔ گندمیان که علفی و پایا است و دارای ساقهٔ زیرزمینی افقی و گره‌داری است که از محل هر گره ریشه‌های کوچک خارج می‌شود. سرعت انتشار این گیاه بسیار زیاد است. این گیاه برگ‌های دراز نوک‌تیز و غلاف‌دار به رنگ سبز یا غبارآلود دارد. قسمت مورداستفادهٔ داروییِ این گیاه ساقهٔ زیرزمینیِ آن است که به غلط «ریشه» خوانده می‌شود. سبزه، چمن (وحشی)

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ فارسی معین