کرسی
ظاهر
(تغییرمسیر از كرسي)
(کُ رْ یّ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- سریر، تخت.
جمع
[ویرایش]- کراسی.
- فلک هشتم.
- درس تخصصی یک استاد دانشگاه.
- دندانهایی که پس از دندانهای نیش قرار دارند. ؛ حرف خود را به ~نشاندن سخن خود را تحمیل کردن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(~.)
اسم
[ویرایش]- چهار پایهای پهن، کوتاه و چهارگوش که در زمستان در زیر آن منقل میگذارند و بر رویش لحاف اندازند و در زیر آن خود را گرم کنند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- stool