نتایج جستجو

دریا یا رودخانه که محل توقف و بارگیری است، بندرگاه، لنگرگاه. فرهنگ لغت معین بندر ترجمه‌ها ایتالیایی porto انگلیسی wayside seaport port wharfmaster port of...

فارسی [بندر/انزلی] بندر انزلی شهری ساحلی در شمال ایران واقع در استان گیلان در جنوب غربی دریای خزر ، این شهر اولین و بزرگترین بندر شمالی ایران است . ––––...

(شَ. بَ دَ) رییس بازرگانان. رییس بندر. فرهنگ لغت معین...

бандар بندر...

حوزه: [حمل‏ونقل دریایی] بندری دارای تسهیلات تفریحی فراوان برای گردشگران. «بندر سیاحتی» هم‌ارزِ «cruise port»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] بندر بسیار بزرگی که به حمل‌ونقل بارگُنجی اختصاص دارد. «کلان‌بندر» هم‌ارزِ «megaport»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

[حمل‏ونقل دریایی] تشکیلاتی متولی امور مربوط به ایمنی و حمل‏ونقل دریایی. «ادارۀ بندر» هم‌ارزِ «port authority 1»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

تأمین سوخت در آن پهلو می‏گیرد و تخلیه یا بارگیری در آن صورت نمی‏پذیرد. «بندر سوخت‏گیری» هم‌ارزِ «bunkering port, bunker port»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و...

درون گستره‌ی ایران آمدند. ترکمن‌ها بیشتر در شمال خاوری ایران و در استان گلستان زندگی می‌کنند. شهر بندر ترکمن نیز به نام ایشان است. بندر ترکمن ترکمنستان...

بازرسی در بندر که هدف از آن حصول اطمینان از انطباق داشتن وضعیت و شرایط شناور با مقررات ملی و بین‌المللی دریایی است. «بازرسی کشور صاحب‌‌بندر» هم‌ارزِ «port...

فارسی /کَلْکَتِه/ کلکته (جغرافیا): شهر و بندر نام‌ور هندوستان در کنار شاخاب (خلیج). بنگال که مرکز بزرگ بازرگانی هند است....

(~. اَ تَ) یونانی و فارسی توقف کردن کشتی بندر. کنایه از: ماندن زیاد در جایی. فرهنگ لغت معین ایتالیایی sbarcare...

پایتخت و پرجمعیت‌ترین شهر بخش خودمختار کاتالونیا و پس از مادرید پرجمعیت‌ترین شهر اسپانیا و مهم‌ترین بندر این کشور است. ترجمه‌ها...

(~.) بندر. لنگرگاه کشتی در کنار دریا. فرهنگ لغت معین انگلیسی strand port haven harbour harbor harbor master...

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] عوارضی که برای گرفتن تراز از بندر به مسئولان بندر پرداخت می‌شود. «عوارض ترازه‌گیری» هم‌ارزِ «ballastage»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

[حمل‌ونقل دریایی] هزینه‏ای که مالک یا شرکت کشتی‌رانی برای استفاده از بندر به ادارۀ بندر می‏پردازد. «هزینۀ بندری» هم‌ارزِ «port dues»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

[حمل‏ونقل دریایی] مدرکی که یک شناورِ بدون بار در هنگام خروج از بندر به مقامات گمرک در بندر ارائه می‌کند. «اظهارنامۀ ترازه» هم‌ارزِ «ballast declaration»؛...

(اِ کَ یا کِ لِ) عربی در اصل ایتالیایی به معنای بندر، بارانداز کشتی. فرهنگ لغت معین ایتالیایی molo انگلیسی wharf waterfront quay pier wharfmaster jetty...

سویره بخش هندیجان شهرستان خرم‌شهر، که در ۲۸ هزار گزی شمال باختری هندیجان و ۲ هزارگزی جنوب راه بندر معشور به ده ملا واقع است و دارای ۴۰ تن سکنه می‌باشد....

مردگان و اجنه(دیوها) و قربانی برای خدایان یونانی و فارسی جای توقف کشتی در بندر. فرهنگ لغت معین انگلیسی port pier levee haven harbour harborage harbor dockage...