نتایج جستجو

فارسی:

  • (اِ فِ) عربی برانداخته شدن، به هم خوردن، برهم زده شدن (عقد بیع یا نکاح) کار باز افتادن. (اِم بهم خوردگی، باز افکندگی. فرهنگ لغت معین...
    ۳۸۴ بایت (۲۶ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۳۰