نتایج جستجو

بیماری مزمن...

فرانسوی /آسم/ آسم (پزشکی): بیماری مزمن تنفسی که با حمله‌های مکرر سرفه و تنگی نفس مشخص میشود و اغلب ناشی از آلرژی است. نفس تنگی، اختلال در تنفس به علت...

حوزه: [پزشکی] بیماری مزمن گشاد شدن نایژه‏ها که با تنفس بدبو همراه است. «نایژه‏فراخی» هم‌ارزِ «bronchiectasis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

حوزه: [ارتاپزشکی] نوعی بیماری که به علت ضخیم شدن مزمن استخوان به وجود می‌آید. «بیماری پاژه» هم‌ارزِ «Paget’s disease, osteitis deformans»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [پزشکی] بیماری پوستی مزمن که کَژنه‏های قرمز پوسته‏ریز خارش‏دار در پوست سر و آرنج و ساعد و زانو و ساق و سایر بخش‌های بدن ایجاد می‏کند. «صدفک» هم‌ارزِ...

[روان‏شناسی] بیماری مزمنی با علت ناشناخته که مشخصه‌های آن عبارت است از خستگی و کاهش فعالیت جسمی و علائمی شبیه به آنفلوانزا و گاه افسردگی. «نشانگان خستگی مزمن» هم‌ارزِ...

(جُ) عربی خوره، آکله ؛ نوعی بیماری عفونی و مزمن که ایجاد زخم و جراحت کرده و در بعضی اعضای بدن با ایجاد بی حسی، موجب فساد آن عضو می‌شود. فرهنگ لغت معین...

عربی (اِمف.) زمین گیر، عاجز. فرهنگ لغت معین (مُ مِ) کهنه، دیرینه. ؛ مرض ~ بیماری ای که کهنه شده باشد. فرهنگ لغت معین (اِ انگلیسی protensive persistent chronic...

حوزه: [پزشکی] اختلال مزمن فرایندهای روانی به علت بیماری عضوی مغز که با تغییر شخصیت و موقعیت‌ناشناسی و اختلال در حافظه و داوری و اندیشه همراه است. «زوال...

[مدیریت سلامت] مراقبت‌های پزشکی و غیرپزشکی که به بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن و سالمندان و افراد ناتوان در محل زندگی آنها ارائه می‌شود. «مراقبت‌های...

حوزه: [ارتاپزشکی] مفصل‌آماسی ناشی از بیماری سل که مشخصۀ آن برافروختگی (inflammation) مزمن و نشت و تخریب استخوان مجاور است. «مفصل‌آماس سِلی» هم‌ارزِ «tuberculous...

کربوهیدرات و چربی و پروتئین به‌طوری‌که مواد مغذی مورد نیاز تأمین شود و خطر بیماری‌های مزمن کاهش یابد. «گسترۀ پذیرفتنی کلان‌مغذی» هم‌ارزِ «acceptable macronutrient...

chronic (تفضیلی more chronic، عالی most chronic) دوام داشتن به‌ویژه یه بیماری یا چیزی بد: chronic diseases/conditions There is a chronic shortage of teachers...