نتایج جستجو

ایتالیایی collettivo plurale انگلیسی plural collective sum term sum check social ensemble teamwork procession power play picnic parade ingrow genocide...

دسته جمعی عمل کردن...

حوزه: [فیزیک]‏ گذاری که در آن هستۀ یک اتم از حالت جمعی به حالت دیگر می‌رود. «گذار جمعی» هم‌ارزِ «collective transition»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

[علوم سیاسی و روابط بین‌الملل] باوری که تصمیم جمعی را برتر و عقلانیتر از تصمیم فردی می‌داند. «عقل ‌جمعی» هم‌ارزِ «multiple advocacy»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

و اطلاعات به تمام یا جمع کثیری از مردم در جامعه ازطریق رسانه‌های جمعی. «ارتباط جمعی» هم‌ارزِ «mass communication»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

رسانه‌های ارتباط جمعی به‌ویژه تلویزیون و رادیو و روزنامه و شبکه‌های رایانه‌ای که جمع کثیری از مخاطبان را پوشش می‌دهد. «رسانه‌های جمعی» هم‌ارزِ «mass media»؛...

دسته جمعی خوردن...

«{{{6}}}» هم‌ارزِ «additive function»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر تابع جمعی، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی ...

«{{{6}}}» هم‌ارزِ «additive identity»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر همانی جمعی، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی ...

تشکیل یک گروه جمعی دهند و ترکیب ریختارها از هر دو سو پخشی یا توزیعی باشند و حاصل‌ضرب و هم‌حاصل‌ضرب هر دو شی‏ء موجود باشند. «رستۀ جمعی» هم‌ارزِ «additive...

دو بخش تولید و مصرف‌ در حوزۀ رسانه‌های جمعی و سازوکارهای حاکم بر این رسانه‌هاست. «جامعه‌شناسی رسانه‌های جمعی» هم‌ارزِ «sociology of mass media, media...

حوزه: [ریاضی] فرمول‌دار. «تابعگون جمعی» هم‌ارزِ «additive functor»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر یازدهم، فرهنگ واژه‌های مصوب...

حوزه: [ریاضی] گروهی که عمل آن جمع است. «گروه جمعی» هم‌ارزِ «additive group»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر ششم، فرهنگ واژه‌های...

inverse element, additive inverse»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر عنصر وارون جمعی، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی ...

زیست‏شناسی] از بین رفتن کامل یک یا چند خانواده از موجودات زنده. «انقراض جمعی» هم‌ارزِ «mass extinction»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

[باستان‏شناسی] تدفینی که در آن چندین جسد به‌صورت نامنظم دفن شده باشد. «تدفین جمعی» هم‌ارزِ «mass burial»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

حوزه: [ریاضی] تابعکی که عمل جمع فضای بُرداری را حفظ می‌کند. «تابعک جمعی» هم‌ارزِ «additive functional»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

[فیزیک]‏ تجمع ریزدانه‏ها یا بلورک‌های بلور برای تشکیل دانه‏های درشت‏تر. «بلورش جمعی» هم‌ارزِ «collective crystallization»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن...

که براساس اشتراک نظر اعضای یک جمع یا گروه یا اکثریت آنها صورت پذیرد. «کنش جمعی» هم‌ارزِ «collective action»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

(بُ چِ یا چَ) (اِمصغ.) جمعی که دیوانیان بر اصناف حرفت و املاک می‌بندند، ارزیابی مالیاتی دسته جمعی یک ده و امثال آن. تعهد اهالی هر ده مبنی بر آماده کردن...