نتایج جستجو

فارسی:

  • (دَ) هوشیار کردن. خبردار کردن. فریاد زدن. فرهنگ لغت معین...
    ۲۰۸ بایت (۱۰ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۰۷
  • (مُ تَ بَ) عربی (اِمف.) آزموده، امتحان کرده. آگاهی یافته، خبردار. فرهنگ لغت معین...
    ۲۳۵ بایت (۱۴ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۲۶
  • (شَ) انگشت بزرگ و پهن دست یا پا، انگشت نر، انگشت ابهام. ؛~ کسی خبردار شدن ناگهان پی بردن، به فراست دریافتن. فرهنگ لغت معین (~.) قلاب و تور ماهیگیری، دام،...
    ۶۱۳ بایت (۴۳ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۲۷
  • فارسی به معنای بها و نرخ کا لاتین مظان. ؛ ~ دستِ کسی آمدن از قیمت یا وضع خبردار شدن. فرهنگ لغت معین ایتالیایی quotazione انگلیسی quotation quote exchange...
    ۵۴۹ بایت (۳۷ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۱۹
  • (~.) عربی باخبر، آگاه. وضع یا کیفیت ایستادن به حالت راست، پاها چسبیده به هم و دست‌ها چسبیده به پهل و و سر در حالت قایم. فرهنگ لغت معین انگلیسی attention...
    ۴۷۰ بایت (۳۰ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۴۹