نتایج جستجو

(خَ دَ مِ) عربی خدمة جِ خادم ؛ خدمتکار. فرهنگ لغت معین ج خادم، خدمتکاران ایتالیایی servit๠seguito equipaggio انگلیسی crew chattels cattles...

دریایی] عملی که خدمه و فرمانده کشتی بدون اجازه یا اطلاع صاحب یا صاحبان کشتی انجام می‌دهند و موجب آسیب رسیدن به کشتی یا بار آن میشود. «جُرم خدمه» هم‌ارزِ «barratry»؛...

حوزه: [حمل‌ونقل هوایی] نسبت تعداد مجاز خدمۀ پرواز به تعداد هواگَردهای آماده. «نسبت خدمه» هم‌ارزِ «crew ratio»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

گروه پروازی هر هواگَرد شامل خلبان و مهندس پرواز و مهمانداران و سایر خدمه. «خدمۀ هوایی» هم‌ارزِ «aircrew»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

حوزه: [علوم نظامی] حالتی که در آن خدمۀ هواگَرد دچار سرخ‌غش می‌شوند. «سرخ‌غش خدمه» هم‌ارزِ «crew red out»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

سیاهی رفتن چشم و حالت غش در خدمه به علت اختلال در میزان خون‌رسانی به مغز در حرکت‌های شتاب‌دار و روبه‌بالای هواپیما. «سیاه‌غش خدمه» هم‌ارزِ «crew black out»؛...

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] لوازم شخصی مورد استفادۀ روزمرۀ خدمۀ کشتی. «لوازم شخصی خدمه» هم‌ارزِ «crew's effect»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

[حمل‏ونقل هوایی] خدمۀ ناوگان هوایی که مسئولیت آماده‏سازی تجهیزات فرود و متوقف ساختن هواپیما و راهنمایی آن به محل توقف را بر عهده دارند. «خدمۀ فرود» هم‌ارزِ...

حوزه: [حمل‏ونقل هوایی] گروهی از خدمۀ زمینی که در خط پرواز کار می‌کنند. «خدمۀ خط پرواز» هم‌ارزِ «line crew»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

[حمل‏ونقل هوایی] خدمه‏ای که انجام مأموریت پروازی مشخصی را بر عهده داشته باشند. «خدمۀ موظف» هم‌ارزِ «duty crew»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

هوایی] کارکنان امور خدماتی و تعمیر و نگهداری هواگَردهای مستقر در ایستگاه‌ها. «خدمۀ زمینی» هم‌ارزِ «ground crew»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

پرواز حضور داشته و وظیفه و مسئولیتی در حین آن پرواز بر عهده نداشته باشند. «خدمۀ غیرموظف» هم‌ارزِ «deadhead crew»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

[حمل‏ونقل هوایی] گروهی از کارکنان داخل هواگَرد که با مسافران تماس دارند. «خدمۀ مسافری» هم‌ارزِ «cabin crew, cabin personnel, cabin attendants»؛ منبع: گروه...

گواهینامه‌دار اتاقک خلبان که مسئولیت اصلی عملیات پروازی هواگَرد را بر عهده دارند. «خدمۀ پرواز» هم‌ارزِ «flight crew»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

وسیله عمومی مانند هواپیما، قطار، و مانند آنها وظیفه پذیرایی از مسافران را بر عهده دارد، میزبان. خدمه هواپیما. –––– ترجمه‌ها فرهنگ بزرگ سخن فرهنگ لغت معین...

شامل دستمزد خدمه و سوخت‌گیری و عملیات راهنمایی و یدککشی و عوارض بندری، ولی هزینه‌های عادی عملیاتی کشتی از قبیل تعمیر رادار و مخارج اقامت خدمه در مهمان‌خانه...

حوزه: [حمل‏ونقل هوایی] اجارۀ هواگَرد غیرنظامی بدون خدمه و خدمات پشتیبانی. «اجاره بی‏خدمه» هم‌ارزِ «dry lease»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

حوزه: [حمل‏ونقل ریلی] اتاقکی در لوکوموتیو که در آن خدمه،‌ قطار را هدایت می‌کنند. «اتاقک لوکوموتیو» هم‌ارزِ «locomotive cab»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر...

حوزه: [حمل‏ونقل هوایی] توشۀ متعلق به مسافر یا خدمه که با هواگَرد دیگر حمل شود. «توشۀ غیرهمراه» هم‌ارزِ «unaccompanied baggage»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و...

حوزه: [علوم جَوّ] گزارشی از اطلاعات واقعی که خدمه در پایان پرواز در مورد شرایط جوّی مسیر می‌دهند. «واتوجیه» هم‌ارزِ «debriefing ۲»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...