نتایج جستجو

(طِ یا طَ) عربی ریسمان، رسن، رشتة کلفت. ؛ با ~ (پوسیدة) کسی توی چاه رفتن کنایه از: فریب کسی را خوردن و به اعتماد او دست به کاری زدن. فرهنگ لغت معین (طَ...

قدیم، طناب یا زنجیری که برای پایین نگه داشتن دکل جلوی شناورهای شکار دلفین به کار می‌رفت ۲. در یدک‌کش‌ها، طناب یا زنجیری که برای پایین نگه داشتن طناب یدک‌کش...

(~. نَ دَ) عربی طناب زدن. فرهنگ لغت معین...

حوزه: [حمل‏ونقل دریایی] هریک از رشته‌های طناب که با رشته‌ای دیگر تابیده شده باشد. «تار طناب» هم‌ارزِ «warp yarn, warp thread»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و...

مثل طناب تابیدن...

دریایی] سامانه‌ای متشکل از یک یا چند غلتک که عبور طناب را به‌سمت معینی هدایت و تسهیل می‌کند. «غلتک طناب» هم‌ارزِ «fairlead/ fairleader, lead»؛ منبع: گروه...

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] طناب یا بافه‌ای که از آن برای بستن شناور به اسکله استفاده می‌شود متـ . بافۀ مهار. «طناب مهار» هم‌ارزِ «mooring line, docking line...

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] طنابی متشکل از سه یا چهار طناب چند رشته که در جهت معکوس به هم تابیده شده‌اند. «طناب چندتاب» هم‌ارزِ «warp-laid rope, cable-laid rope»؛...

متروک ماندن رشته لا برای طناب گیس* گیسو ساحل کرانه...

آهن ریختگی بر روی عرشۀ کشتی که دارای لبه‌های قوسی برای هدایت طناب‌های مهار است. «هادی طناب» هم‌ارزِ «mooring chock»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

طنابی که در کنارۀ حوضچه نصب شده است و برای گذراندن و هدایت طناب از آن استفاده می‌کنند. «هادی طناب حوضچه» هم‌ارزِ «warping chock»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و...

bight [baɪt] پیچ رودخانه، حلقه طناب...

[حمل‌ونقل دریایی] در قایق‌های کوچک، هریک از طناب‌هایی که به یوغ وصل می‌شود تا تکان دادن سکان به‌سهولت صورت گیرد. «طناب یوغ» هم‌ارزِ «yoke line, yoke lanyard...

[حمل‌ونقل دریایی] یکی از دو طناب سیمی‌ای که طوری نصب شده ‌است که در موارد اضطراری بتوان زنجیر سکان را به پاشنه محکم کرد. «طناب قرقرۀ سکان» هم‌ارزِ «rudder...

تا ۱۱ سانتی‌متر از کنف یا الیاف گیاهی که در هنگام طناب‌کاری برای تنظیم از آن استفاده می‌کنند. «طناب تنظیم» هم‌ارزِ «lanyard ۳/ laniard ۲»؛ منبع: گروه...

corda مونث طناب، بند...

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] نوعی غلتک طناب که بر روی پایه نصب می‌شود. «غلتک طناب پایه‌دار» هم‌ارزِ «roller fairlead,roller chock, old man, dead man»؛ منبع:...

ریْجَن :(rijan) در گویش گنابادی یعنی طناب ضخیم آویزان کردن لباس ها برای خشک شدن ، طناب ، آویزان...

[حمل‌ونقل دریایی] نوعی غلتک طناب که دارای یک یا چند جفت غلتک در امتداد محورهای عمودی و افقی است و نقش نوعی چشمی را ایفا می‌کند. «غلتک طناب چشمی» هم‌ارزِ «universal...

Seil خنثی طناب، بند...