نتایج جستجو

(رِ ض) عارضة (اِ مؤنث عارض. پیشامد، حادثه. بیماری، مرض. عوارض. فرهنگ لغت معین انگلیسی phenomenon accident...

نقشه‏برداری] رابطۀ میان مصادیق یک نوع عارضه با سایر مصادیق همان نوع عارضه یا با مصادیق سایر انواع عارضه. «ارتباط عارضه» هم‌ارزِ «feature relationship»؛ منبع:...

حوزه: [مهندسی نقشه‏برداری] شناسه‌ای یکتا برای بازشناسی هر عارضه. «شناسۀ عارضه» هم‌ارزِ «feature identifier»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

[مهندسی نقشه‏برداری] شناسۀ حرفی‌عددی برای توصیف یا طبقه‌بندی عارضۀ جغرافیایی یا مکانی. «کُد عارضه» هم‌ارزِ «feature code»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

(پَ مَ) عارضه. حادثه. فرهنگ لغت معین...

حوزه: [مهندسی نقشه‏برداری] عارضۀ بارز یا بخش مهمی از سطح زمین که در نقشۀ عارضه‌نگاشتی نشان داده می‌شود. «عارضۀ نقشه‌‌برداشتی» هم‌ارزِ «topographic feature»؛...

[مهندسی نقشه‏برداری] جدولی حاوی اطلاعات مربوط به یک طبقه عارضۀ مشخص. «جدول اطلاعات توصیفی عارضه» هم‌ارزِ «feature attribute table»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [مهندسی نقشه‏برداری] هر عارضۀ طبیعی یا مصنوعی که بر روی نقشه نمایش داده شده است متـ . عارضۀ نقشه map feature. «عارضۀ نقشه‌نگاشتی» هم‌ارزِ «cartographic...

حوزه: [مهندسی نقشه‏برداری] عارضه‌ای که ساختۀ دست انسان نیست. «عارضۀ طبیعی» هم‌ارزِ «natural feature»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

حوزه: [ژئوفیزیک] عارضۀ هر سطح که با خطوط هـم‌زمـیـن‌پـتانسیل (equal geopotential lines) نشان داده می‌شود متـ . عارضۀ زمین‌پتانسیلی مطلق absolute geopotential...

حوزه: [مهندسی نقشه‏برداری] عارضه‌ای که نشان‌دهندۀ یک موقعیت منفرد است. «عارضۀ نقطه‌ای» هم‌ارزِ «point feature»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

حوزه: [مهندسی نقشه‏برداری] عارضه‌ای مکانی که به‌صورت یک خط یا مجموعه‌ای از خطوط نمایش داده می‌شود. «عارضۀ خطی» هم‌ارزِ «linear feature, line feature»؛...

حوزه: [مهندسی نقشه‏برداری] فضای نظری چندبُعدی شامل چند شیء شطرنجی. «فضای عارضه» هم‌ارزِ «feature space»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

حوزه: [مهندسی نقشه‏برداری] عارضه‌ای بر روی زمین که به دست انسان ساخته شده است. «عارضۀ مصنوعی» هم‌ارزِ «man-made feature, culture ۱, cultural feature»؛...

برای جلوگیری از تداخل با سایر عوارض یا روی هم چاپ شدن آنها. «جابه‌جایی عارضه» هم‌ارزِ «feature displacement»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

یک تصویر رقومی به‌عنوان راهنمای همتایابی تصویر و بازشناسی الگو. «استخراج عارضه» هم‌ارزِ «feature extraction»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

حوزه: [مهندسی نقشه‏برداری] عارضۀ واقع در کرانه به‌نحوی‌که بخش‌هایی از آن در زیر آب باشد. «عارضۀ آب‌نگاشتی» هم‌ارزِ «hydrographic feature»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

(اِ دِ) فرانسوی عارضه یا بیماری عام، بیماری ای که به عموم مردم سرایت کرده باشد، مسری، همه گیر (فره) فرهنگ لغت معین...

(هِ مُ س سُ) فرانسوی ارضاء و تشفی غریزة جنسی با همجنس، عارضة تمایل به همجنس. فرهنگ لغت معین...

فرانسوی /آنتِراکُز/ آنتراکوز (پزشکی): عارضه ناشی از جمع شدن ذرات زغال در ریه که در شهرنشینان شایع‌تر است. فرهنگ بزرگ سخن...