نتایج جستجو

انگلیسی knuckle joint creak...

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] مجموعۀ پایۀ لولای سکان و خار لولای سکان. «لولای سکان» هم‌ارزِ «rudder braces, rudder hangings, rudder irons»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

درهنگام تغییرات پَسار ناشی از چرخش می‌دهد متـ . لولای لرزه‌گیر lead-lag hinge لولای آلفا alpha hinge. «لولای پَسارگیر» هم‌ارزِ «drag hinge hunting hinge»؛...

مجموعه‌های خودرو] وسیله‌ای که در لولای در نصب می‌شود و مانع بسته شدن ناخواستۀ در به دلیل وزن آن می‌شود. «مهار لولای در» هم‌ارزِ «door stay»؛ منبع: گروه...

دریایی] قلاب یا میله‌ای بر روی سکان که به پایۀ لولای سکان نصب می‌شود و نقش لولا را برای سکان دارد. «خار لولای سکان» هم‌ارزِ «rudder pintle, pintle»؛ منبع:...

[حمل‌ونقل هوایی] لولایی که پرّۀ چرخانۀ بالگَرد حول آن تغییر زاویه می‌دهد. «لولای پرّه‌زنی» هم‌ارزِ «feathering hinge»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

[حمل‌ونقل هوایی] لولایی که پرّۀ چرخانۀ بالگَرد حول آن تغییر زاویه می‌دهد. «لولای پرّه‌زنی» هم‌ارزِ «feathering hinge»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

از برجستگی‌های تعبیه‌شده بر قاب سکان که به سکان امکان چرخش می‌دهد. «پایۀ لولای سکان» هم‌ارزِ «rudder lug, rudder snug, gudgeon»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

معنی (سگدست) به فارسی (لولای دونی) (~. دَ) میله‌ای فلزی که حرکت را از فرمان به چرخ‌ها منتقل می‌کند. فرهنگ لغت معین انگلیسی linchpin forelock cantilever...

حوزه: [زمین‏شناسی] چینی با یال‌های مستقیم و لولای تیز. «چین جناغی» هم‌ارزِ «chevron fold»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر پنجم، فرهنگ...

حوزه: [زمین‏شناسی] چینی که خط لولای آن نسبت به افق مایل است. «چین شیب‏محور» هم‌ارزِ «plunging fold»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر چهارم،...

حوزه: [زمین‏شناسی] چینی با خط لولای خمیده که شبیه به چین استوانه‏ای است. «چین استوانه‏وار» هم‌ارزِ «cylindroidal fold»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

حوزه: [زمین‏شناسی] خمیدگی در امتداد خط لولای بین قاره و کف دریا. «خمیدگی قاره‌ای» هم‌ارزِ «continental flexure»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

حوزه: [زمین‏شناسی] رَخی در لولای یک چین به موازات سطح لولایی آن. «رَخ صفحۀ محوری» هم‌ارزِ «axial plane cleavage»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن...

حوزه: [زمین‏شناسی] چینی که خط لولای آن افقی است متـ . چین افقی horizontal fold, level fold. «چین ناشیب‏محور» هم‌ارزِ «nonplunging fold»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

[حمل‏ونقل دریایی] استوانه‌ای فلزی و توخالی، معمولاً برنجی، که دورتادور خار لولای سکان قرار دارد. «آستینۀ سکان» هم‌ارزِ «rudder bushing»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [قطعات و مجموعه‌های خودرو] قطعۀ فلزی شیارداری در نزدیک لولای در که باعث می‌شود در مرحله‌‌به‌مرحله باز می‌شود. «مهار در» هم‌ارزِ «door check arm»؛...

حوزه: [قطعات و مجموعه‌های خودرو] دری که لولای آن بر روی سقف است و مانند بال پرنده باز و بسته می‌شود. «درِ بال‌عقابی» هم‌ارزِ «gull-wing door»؛ منبع: گروه...

نوعی سکان عمودی که برای کارایی بیشتر در سرعت کم، در نزدیکی وتر میانی آن یک لولای اضافی تعبیه شده است. «سکان ‌دولولا» هم‌ارزِ «double-hinged rudder»؛ منبع:...

نرم‌تن‌تباران که دارای جُبۀ (mantle) دوقسمتی و دو عدد لاکۀ (shell) جانبی با لولای پشتی (dorsal hinge) و اندازه و شکل متغیر هستند؛ سر این جانوران بسیار کوچک...