نتایج جستجو

حوزه: [حمل‏ونقل درون‌شهری-جاده‌ای] نوعی چراغ راهنمایی که بعد از تقاطع برای دید بهتر نصب شود متـ . مقابل. «چراغ مقابل» هم‌ارزِ «farsighted traffic light...

[حمل‏ونقل درون‌شهری-جاده‌ای] چراغ اضافه‏ای که در سمت مقابل تقاطع برای مشاهدۀ بهتر وضعیت چراغ‌های راهنمایی نصب شود. «چراغ مضاعف» هم‌ارزِ «repeater ۲»؛...

[حمل‏ونقل درون‌شهری-جاده‌ای] نوعی چراغ راهنمایی که قبل از تقاطع، برای اطلاع از وضعیت عبورومرور نصب شود متـ . مجاور. «چراغ مجاور» هم‌ارزِ «nearsighted traffic...

خودرو] محفظه‌ای فلزی که به حفرۀ مخصوص چراغ عقب جوش می‌شود و مجموعۀ چراغ عقب داخل آن قرار می‌گیرد. «محفظۀ چراغ عقب» هم‌ارزِ «tail light box»؛ منبع: گروه...

حوزه: [قطعات و مجموعه‌های خودرو] چراغ قرمز هشداردهنده در عقب خودرو. «چراغ عقب» هم‌ارزِ «tail light, rear light, tail lamp»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر...

چراغ موشی :(cheraghmoshi) در گویش گنابادی یعنی چراغی که با روغن یا نفت کار میکند....

حوزه: [قطعات و مجموعه‌های خودرو] چراغ جلویی که از دو کاسه‌چراغ تشکیل شده است، یکی برای نور بالا و دیگری برای نور پایین. «چراغ جلوی دوقلو» هم‌ارزِ «twin headlight»؛...

مجموعه‌های خودرو] نوعی چراغ جلو در برخی از خودروهای خاص که قابلیت پنهان شدن در بدنه را دارد و با روشن شدن چراغ جلو به‌طور خودکار آشکار می‌شود. «چراغ جلوی پنهان‌شو»...

مجموعه‌های خودرو] در چراغ جلوهای دوقلو چراغی که در کاسه‌چراغ درونی نصب شده است و از آن برای وسعت دید بیشتر راننده در شب استفاده می‌شود. «چراغ نوربالا» هم‌ارزِ...

مجموعه‌های خودرو] در چراغ جلوهای دوقلو چراغی که در کاسه‌چراغ بیرونی نصب شده است و از آن برای دید محدود راننده در شب استفاده می‌شود. «چراغ نورپایین» هم‌ارزِ...

حوزه: [قطعات و مجموعه‌های خودرو] محفظۀ چراغ جلوی موتورسیکلت و خودروهایی که چراغ جلوی آنها از بدنه جدا است. «گلدانی چراغ جلو» هم‌ارزِ «headlight bucket, headlight...

حوزه: [حمل‏ونقل درون‌شهری-جاده‌ای] نوعی چراغ راهنمایی که چرخۀ آن به چهار مرحله تقسیم شود متـ . چهارزمانه. «چراغ راهنمایی چهارزمانه» هم‌ارزِ «four-phased...

حوزه: [حمل‏ونقل درون‌شهری-جاده‌ای] نوعی چراغ راهنمایی که چرخۀ آن به سه مرحله تقسیم شود متـ . سه‏زمانه. «چراغ راهنمایی سه‏زمانه» هم‌ارزِ «three-phased...

حوزه: [حمل‏ونقل هوایی] چراغ‌هایی در هواپیما برای روشن کردن باند فرود در هنگام نشستن. «چراغ فرود» هم‌ارزِ «landing light»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر...

فرانسوی /آباژور/ آباژور چراغ پایه‌دار و سرپوش‌دار، حباب و سرپوشی برای چراغ و مانند آن که نور را به پایین افکند. نورتاب، چراغ خواب. –––– نورتاب فرهنگ لغت...

[قطعات و مجموعه‌های خودرو] دو چراغ چشمک‌زن بر روی صفحۀ نشانگر که نشان‌دهندۀ روشن شدن چراغ راهنما و جهت آن است. «نشانگر چراغ راهنما» هم‌ارزِ «direction indicator...

(پِ) انگلیسی نوعی چراغ نفتی که با تلمبه هوا را در مخزن نفت آن وارد می‌کنند. فرهنگ لغت معین پریموس (جمع پریموس‌ها) نوعی چراغ خوراکپزی که از نفت استفاده...

درون‌شهری-جاده‌ای] دستگاهی متشکل از سه چراغ زرد و سبز و قرمز برای تنظیم عبور وسایل نقلیه، به‌ویژه در تقاطع‌ها. «چراغ راهنمایی» هم‌ارزِ «traffic signal, traffic...

حوزه: [قطعات و مجموعه‌های خودرو] چراغ جلویی که شکل هندسی آن چهارگوش است. «چراغ جلوی چهارگوش» هم‌ارزِ «rectangular headlight»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و...

حوزه: [قطعات و مجموعه‌های خودرو] چراغ بزرگ اصلی در جلوی خودرو که از آن برای روشنایی و افزایش دید راننده استفاده می‌شود. «چراغ جلو» هم‌ارزِ «headlight, headlamp»؛...