نتایج جستجو

(~.) فرو کردن، فرو کردن چیزی باریک و نوک تیز. فرهنگ لغت معین...

ایرانی /تیز/خئود/ تیزخئود (قدیم): کلاه جنگی که نوک یا رأس آن تیز باشد، مترادف کلاه نوک‌تیز که در دنیای باستان ویژه یک قوم ایرانی بوده و هرودوت از این کلاه...

آن که نیش دارد. دارای نوک تیز. اهانت آمیز. فرهنگ لغت معین...

گیاهی که دارای شاخه‌های باریک و نوک تیز و خراشنده‌است، شوک. هر یک از سیخ‌های نوک شاخه‌های درختان، تیغ درخت. هر چیز نوک تیز و خراشنده. هر یک از تیغ‌های مهرة...

ترکی چنگکی فلزی و نوک تیز که بر سر دام ماهی نصب کنند. فرهنگ لغت معین...

یا گِ) چاقوی نوک تیز شبیه به کارد را می گویند که در گناباد خراسان مرسوم به استفاده بوده است.به طور کلی معمولا گزلیک به قسمی چاقوی نوک تیز که تیغه آن بر...

(خَ دَ) فرو رفتن چیزی نوک تیز در چیز دیگر. فرهنگ لغت معین انگلیسی prick pierce pinprick...

اُزُنْ بُرُنْ :(ozonboron) در گویش گنابادی یعنی دراز و نوک تیز (اوزون برون : به معنی ماهی خاویار هم میباشد)...

(سَ. نِ یا نَ زِ یا زَ) آلتی فولادین و نوک تیز که آن را بالای نیزه یا تفنگ نصب کنند. فرهنگ لغت معین انگلیسی bayonet...

(~. بُ) فا - انگلیسی سلاح سرد به صورت حلقه‌های به هم پیوسته دارای برآمدگی‌های نوک تیز که در پنجه می‌کنند. فرهنگ لغت معین...

(پَ رَ) چلچله، پرنده‌ای با بال‌های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه، که در فصل سرما به مناطق گرمسیر مهاجرت می‌کند. فرهنگ لغت معین انگلیسی swallow shorebird...

نیاهندوایرانی /کُل/اَنگ/ کلنگ آلت آهنی نوک تیز که از آن برای کندن چاه و جاهای سفت زمین استفاده می‌کنند. دُرنا. –––– ترجمه‌ها فرهنگ لغت معین...

(پِ) آهن نوک تیز سر تیر و نیزه. فلش راهنما فرهنگ لغت معین ایتالیایی freccia انگلیسی dart barb arrow fletcher arrow head nock fingerpost...

(زَ رَ) (اِمصغ.) زنبور کوچک. نوعی توپ کوچک که در زمان صفویه و قاجاریه به شتر می‌بستند. کمانی آهنین و نوک تیز. فرهنگ لغت معین انگلیسی jew's harp...

(خَ لِ) (اِم فرو بردن چیزی باریک و نوک تیز در جایی. فرهنگ لغت معین خِلَشَ :(khelasha) در گویش گنابادی به معنای هیزم و چوب میباشد. انگلیسی sting...

گیاهی است پایا، دارای برگ‌های نوک تیز و گل‌های کوچک زرد که از ریشة آن مادة قرمز رنگی به دست می‌آید که در رنگرزی به کار می‌رود. فرهنگ لغت معین انگلیسی...

(اُ) لاتین درختی از تیرة موردی‌ها، همیشه سبز با برگ‌های دراز و نوک تیز مانند بید. جوشاندة برگ‌های تازه یا خشک آن برای بیماری‌های تنفسی و انفلوانزا مفید...

(سَ نْ. قُ) ترکی قطعه‌ای مفتول خمیده و نوک تیز که به یک سر آن قلابی وصل شده و سر دیگر در داخل آن بسته می‌شود و برای وصل کردن یا بستن چیزی به چیز دیگر...

داران و از دستة غان‌ها که دارای برگ‌هایی با دمبرگ دراز و دندانه دار و نوک تیز می‌باشد. از پوست آن در برخی نقاط مخصوصاً در روسیه نوعی قطران بنام قطران...

۱۲ تا ۱۶ م. که از ویژگی‌های آن تکرار عناصر بلندی ساختمان و به کارگیری تاق‌های نوک تیز و شیشه‌های پر نقش و نگار بود. فرهنگ لغت معین انگلیسی flamboyant...