نتایج جستجو

وحشی شدن...

پلنگ گربه وحشی...

(یَ) عربی نام یکی از دو قبیلة وحشی ساکن در پشت کوه‌های قفقاز. کنایه از: انسان‌های وحشی. فرهنگ لغت معین...

(وَ) عربی (ص نسب.) غیراهلی. آن که از مواهب تمدن دور فرهنگ لغت معین ایتالیایی brutale selvaggio انگلیسی wilding wild unshapen unshaped ungovernable undaunted...

(بَ) وحشی، سرکش. فرهنگ لغت معین...

(~. گُ تِ) گستاخ، بی - پروا، وحشی. فرهنگ لغت معین...

عربی وحشی (مرغ، کبوتر، مردم) کسی، احدی. فرهنگ لغت معین...

(ذُ رَ) عربی شبدر وحشی. فرهنگ لغت معین...

(جُ ذَ) عربی گاو، بچه گاو وحشی. فرهنگ لغت معین...

(عُ) عربی گیاه، گیاه تر؛ اعشاب. یونجة وحشی. فرهنگ لغت معین...

ferus (“وحشی”). آیپا: /fɛɹəl/, آیپا: /fi:ɹəl/ پساوند انگلیسی:-ɛrəl|-ɛrəl, پساوند انگلیسی:-i:ɹəl|-i:ɹəl feral (تفضیلی more feral، عالی most feral) وحشی شکاری...

(بَ بَ یَّ) (مص ج عربی توحش، وحشی گری.بی فرهنگی فرهنگ لغت معین انگلیسی barbarism barbarianism...

(تَ وَ حُّ) عربی وحشی گردیدن. ترسیدن، رمیدن. فرهنگ لغت معین انگلیسی primitivism ferity barbarization...

(اَ چِ) مترسک که برای ترساندن جانوران وحشی در کشتزارها نصب کنند. فرهنگ لغت معین...

از فرانسوی باستان faulcon hagard (“شاهین وحشی”) (> فرانسویhagard (“گیج”))، از آلمانی علیای میانه hag (“بریدن”) (uk) آیپا: /ˈhæɡ. əd/ (us) آوا-ان: hăg-ərd'...

(تُ سَ) وحشی، رام ناشونده. اسب سرکش و رام ناشدنی. فرهنگ لغت معین انگلیسی steed bronco...

(اَ بِ) عربی جِ آبده: جانوران وحشی، رمندگان، دد و دام. فرهنگ لغت معین...

گزیزه (جمع گزیزه‌ها) اسم گلی است(زنبق وحشی) بهاری کمیاب وکوهستانی نامی کُردی برای دختران...

(بِ دَ یا دِ) عربی#آبدة. جانور وحشی، دد؛ اوابد. فرهنگ لغت معین انگلیسی aquiferous...

انگیزه کاری بکار می‌رود. از ادات استفهام به معنی برای چه؟ چَرا چریدن یا محل چریدن حیوانات اهلی و وحشی، چراگاه. –––– ترجمه‌ها فرهنگ بزرگ سخن فرهنگ لغت معین...