پرش به محتوا

آذر

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /آذر/

اسم

[ویرایش]

آذر

  1. آذر ماه از ماه نهم از سال شمسی، به معنی آتش نیز تعبیر شده.
  2. از اسامی زنانه ایرانی.
  3. نام ایزدی یا امشاسپندی.

ریشه شناسی ۲

[ویرایش]

صفت

[ویرایش]
  1. واکنشی شیمیایی که در آن اکسیژن و مواد سوختی دخالت دارند و باعث تولید گرما، نور، شعله و دود می‌شود.


واژه‌شناسی واژه‌: آذر به‌معنای آتش و در اوستایی آتَر (ātar) و آدُر (ĀDUR)، در پارسی میانه آدر (ĀDUR یا ādar) است. واژه آتش (ātaš) که در پارسی میانه آتخش (ātaxš) بوده، از این خانواده است. از این واژه آذرخش firelight، آذرگون fiery و آذر گوی fireball، آذریون گیاه، آذرفام (به رنگ آتش) را داریم. (فرهنگ عمید)

زبان دیگر

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • نیاهندوایرانی

اسم

[ویرایش]

آذر

  1. گول خوردن، اشتباه کردن، خطا رفتن، گول.
    اصطلاحی بسیار باستانی، که به اشتباه‌کردن باید تعبیر شود؛ ولی چرا در گاه‌شماری ایرانیان، ماه آخر پاییز به این عنوان تعبیر شده‌است، ستاره‌شناسان و منجمان ایران باستان به تجربه دریافته بودند وضعیت آب و هوا بویژه اقلیم ایران در این ماه، قابل پیش‌بینی نیست، یعنی ممکن است جوّ زمین، رو سردی گراید یا نه ممکن است رو به اعتدال رود. بدین سبب ماه‌آذر ماهی بوده یا گرم گرم یا سرد سرد.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • Unipers: âzar