آکندن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /آکَندَن/
مصدر فعل متعدی
[ویرایش]آکندن
- بُن مضارع آکن؛ ضبط آن در بعضی متون قدیم آگندن است.
- پُر کردن، انباشتن. ذخیره کردن، جمع کردن، گرد آوردن. غنی کردن، آبادان کردن.
- (قدیم): دفن کردن، مدفون ساختن.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین