ابداً
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَبَدَن/
قید
[ویرایش]ابداً
- هرگز، هیچوقت، هیچگاه. به هیچ روی، به هیچ وجه.
- ابداً قبول نمیکند که این کار را بکند. جناب ناظمالدوله ابداً به دربار نیامد. «افضلالملکنوزده»
برگردانها
[ویرایش]
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین