سؤال
(سُ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]- اوستایی
واژه سوال savāl ( sav=دانش - فهم - حل آل=پسوند ویژگی مانند چنگال ) به معنای فهم آور حل کننده داناگر ساخته شده از sav همخانواده با لغت اوستایی ساویز sviz به معنای آموزگار و لغت saveir در زبانهای آنگلو - نورمن که معنای آن دانش knowledge است. همتای سوال در زبان پهلوی لغت ازدی ( azd=دانش - اطلاع ی=پسوند نسبت ) است که نشان میدهد در زبانهای آریایی از واژگان دانش فهم اطلاع در ساختن معنای سوال فایده برده اند. ازینرو لغت ایرانی سوال savāl که آنرا در تاجیکستان با همین لپز ( لفظ ) میخوانند رپتی ( ربطی ) ندارد به لغت اکدی - بابلی سوال soāl ( در اصل شئالوša’ālu *=حسابرسی - بازخواست - محاکمه ) همتای لغت اوستایی فرس که امروزه ایندو لغت دچار دگرگونی کاربری شده و در معنای پرسش ( =کاواژ ) به کار میروند.
*پیرس:
Iranian Languages and Texts from Iran and Turan: Ronald E. Emmerick
صفت
[ویرایش]- پرسش.
- درخواست، تقاضا.
جمع
[ویرایش]- سؤالات، اسئله.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- لغتنامهٔ دهخدا
برگردانها
[ویرایش]
|
- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- question