پرش به محتوا

شست

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

(شَ)

اسم

[ویرایش]
  1. انگشت بزرگ و پهن دست یا پا، انگشت نر، انگشت ابهام. ؛~ کسی خبردار شدن ناگهان پی بردن، به فراست دریافتن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

اسم

[ویرایش]
  1. قلاب و تور ماهیگیری، دام، کمند.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
thumb