شلنگ
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /شِلَنگ/
اسم
[ویرایش]
شِلَنگ
- لوله‌ای برای ورود و خروج آب. شیلنگ.
- گام بلند. نوعی جست و خیز با گام‌های بلند به هنگام راه رفتن.
استعاره
[ویرایش]
- شلنگ تخته انداختن: الف: با حرکات بی‌قاعده و مستانه بالا و پایین جستن، رقص شتری کردن. ب: ول گشتن و همه جا رفتن.
| ترجمه | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین