پرش به محتوا

شکسته

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

(ش کَ تِ)

صفت مفعولی

[ویرایش]
  1. خرد شده.
  2. مغلوب شده.
  3. آسیب دیده، خراب شده.
  4. پیر شده.

اسم

[ویرایش]
  1. سست، بی بنیه.
  2. نوعی خط که در آن بیشتر حروف متصل نوشته می‌شود.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

صفت

[ویرایش]

rotto

انگلیسی
zigzag