پرش به محتوا

صعب

از ویکی‌واژه

(صَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

قید

[ویرایش]
  1. دشوار، سخت. ؛~ُالعبور جایی که عبور از آن مشکل باشد. ؛~ُالمنال دست نیافتنی، دور از دست. ؛~ُالعلاج مرضی که به سختی درمان پذیرد. ؛~ُالوصول دارای امکان دستیابی دشوار.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
unwieldy