قاب
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]- اوستایی و سانسکریت
اسم
[ویرایش]- اندازه، مقدار.
- مابین قبضة کمان و گوشه آن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- غاب، غابلمه، پشغاب ) برگرفته از واژگانِ اوستایی - سانسکریت هستند. در زبانِ سانسکریت واژه یِ ( کَپالَ ) به چمِ ( کاسه، فنجان، پشغاب، زرفِ گرد و. . . ) و واژه ( کَرپَرَ ) به چمِ ( فنجان، دیگ، دیگچه، زرف، کاسه ) و واژه یِ ( کوپی ) نیز به چمِ ( بطری ) بوده است. نیاز به یادآوری است که واژگانِ ( کَپالَ، کَرپَرَ، کوپی ) همگی از یک ریشه می باشند؛ در زبانِ لاتین cuppa و در زبانِ انگلیسی نیز واژه cup را به چمِ ( فنجان ) داریم. ( برایِ دیدنِ ریشه هایِ اوستاییِ آن به زیرواژه یِ بشقاب مراجعه کنید ) . پَسگَشت ( reference ) : رویه هایِ 403، 420 و 435 از نبیگِ ( فرهنگِ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی ) 1 - واژه ( قالب ) برگرفته از واژگانِ اوستاییِ ( کهرپ ) و ( کرپتَ ) هستند. دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در زبانهایِ ایرانی و اروپایی رواگمند بوده است. ( کهرپ ) در زبان اوستایی به چمِ ( پیکر، کالبد ) و ( کرپتَ ) نیز به چمِ ( پیکر داده شده، درست شده و ساخته شده ) بوده است. با دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) واژه ( کهرپ ) به دیسه یِ ( کالپ، کالب، قالب ) و واژه یِ ( کرپتَ ) به دیسه یِ ( کالبد ) در آمده است. 2 - واژه یِ ( کالپاگ یا قالپاق ) از دو تکواژ ( قالپ ( کالپ، کالب، قالب ) ) و پسوندِ ( آگ ) در زبانِ پهلوی ساخته شده است و یک واژه ایرانی است. 3 - واژه یِ ( قاب ) نیز با واژه ( کهرپ، کالپ، قالب ) همریشه است؛ چراکه در زبانهای ایرانی در برخی واژگان، آوایِ ( ر ) زدوده می شود. برای نمونه: ( کرش ) به ( کشیدن ) / ( کِرشتی ) به ( کِشت ) / ( کرش وَرِ، کرشوَن ) به ( کِشور ) و . . . . از همین رو، واژه اوستاییِ ( کهرپ ) با زدودنِ آوایِ ( ر ) به ( کاپ، قاب ) ترادیسیده شده است. پَسگشت ( reference ) : - رویه هایِ 381 و 384 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه هایِ اوستا )
اسم
[ویرایش]- بشقاب بزرگ و کم و بیش گود.
- جلد یا غلاف برخی چیزها، مانند: عینک، ساعت.
- جسم سخت از چوب یا غیر چوب بر گرد عکس، آینه و... که نگه - دارندة آن باشد، چارچوب.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]
|
- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- patine