پرش به محتوا

وابسته

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /وابَستِه/

صفت مفعولی

[ویرایش]

وابسته

  1. مربوط، منسوب، محتاج.
  2. خویشاوند.
  3. مأمور دولتی که سفارت آن دولت در کشور دیگر وظایفی را انجام دهد، اتاشه.
    وابسته بازرگانی: مأمور دولتی که در سفارت آن دولت در کشور دیگر به امور بازرگانی رسیدگی کند.

صفت

[ویرایش]
  1. متعلق، منسوب

واژه‌های وابسته

[ویرایش]

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین