پرش به محتوا

پلان

از ویکی‌واژه

(پِ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. طرح، نامه.
  2. تصویر افقی مجموعة ساختمانی زمین یا جزییات ساختمان.
  3. صحنه‌ای از یک فیلم که در یک نوبت و بدون قطع فیلم برداری شده‌است، نما (فره)

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(پَ)

اسم

[ویرایش]
  1. خوی گیر زین، عرق گیر.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین