چنین
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /چِنین/
صفت
[ویرایش]چنبن
- چون این، مثل این، مانند این، اینگونه، اینطور؛ پس از موصوف نیز میآید. مقابل تشب.
- چنین ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش چه - نین قابل تجزیه باشد، و نین اصطلاح بسیار معنی است و از خدایان میانرودان بوده است.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین