نتایج جستجو

آفریقائی فارسی /آفریقایی/ آفریقایی منسوب و مربوط به آفریقا، قاره‌ای در نیم کره جنوبی‌. کشورهای آفریقایی، گیاهان آفریقایی. سیاهپوستان آفریقایی. آفریقا،...

آفریقایی، آفریقائی فارسی /اِفریقایی/ افریقایی منسوب به افریقا یا آفریقا، قاره‌ای در نیم کره جنوبی‌. مردم افریقا. افریقا، افریقای، افریقایی ترجمه‌ها فرهنگ...

افریقائی، آفریقایی فارسی /آفریقائی/ آفریقائی منسوب یا مربوط به آفریقا یا افریقا، قاره‌ای در نیم کره جنوبی‌. اهل قاره آفریقا. سیاهپوستان آفریقایی. آفریقا،...

شرقی ترازپایین در ماه‌های تابستانی بر روی کویر صحرا در شمال افریقا. «جت افریقایی» هم‌ارزِ «African jet»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

پنگوئن‏سانان که در سواحل افریقای جنوبی زندگی می‌کند و جثه‏ای کوچک دارد. «پنگوئن افریقایی» هم‌ارزِ «Spheniscus demersus»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

فارسی /آفرو/آسیایی/ آفروآسیایی مربوط به آنچه منشاء آفریقایی - آسیایی دارد. زبان‌های آفروآسیایی. نیز حامی سامی. فرهنگ بزرگ سخن...

لک‌لک‌سانان که پرهای زینتی سفید و صورت بدون مو و قرمز دارد. «کفچه‏نوک افریقایی» هم‌ارزِ «Platalea alba»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

سرشان از گونه‏های آسیایی کمتر و گوش‌هایشان بزرگ‌تر است و عاج دارند. «فیل افریقایی» هم‌ارزِ «Loxodonta Africana»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

هستند و بیشتر گونه‌های آن در کوه‌های نگورای تانزانیا میروید. «بنفشۀ ‌افریقایی» هم‌ارزِ «Saintpaulia»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

فارسی /آفرو/آمریکایی/ آفروآمریکایی مربوط به آنچه منشاء آفریقایی - آمریکایی دارد. مربوط به سیاه پوستان آمریکا. موسیقی آفروآمریکایی. فرهنگ بزرگ سخن...

مایل به قرمز است و شاخ‌هایی طویل و نوک‌تیز و متمایل به عقب دارد. «تیزشاخ افریقایی» هم‌ارزِ «Oryx dammah»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

لاتین obtrūsus + آفریقایی آیپا: /əbˈtɹu:sɪv/ خط تیره‌گذاری: ob‧tru‧sive obtrusive (تفضیلی more obtrusive، عالی most obtrusive) مزاحم فضول (مزاحم): bulging...

روشن، ناحیۀ عقبی زیر بدن نارنجی تا قهوه‏ای مایل به قرمز است. «یلوۀ راه‏راه افریقایی» هم‌ارزِ «Aenigmato limnas marginalis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

آمیز ، اما به زبان بومی آفریقایی-آمریکایی تحمل می شود ) یک فرد سیاه پوست (معمولاً یک دوست مرد)، به ویژه یک آمریکایی آفریقایی تبار . نقل قول ها این کلمه...

حیوان به صورت دسته‌های بزرگ زندگی می‌کند و می‌توان آن را اهلی و تربیت کرد و مانند اسب معمولی استفاده نمود، گورخر آفریقایی. فرهنگ لغت معین انگلیسی zebra...

نوعی فمینیسم که ازطریق چشم‌اندازهای مبتنی بر میراث فرهنگی زنان امریکایی افریقایی‌تبار بیان می‌شود و نسبت به مبارزه بر ضد ستم هم‌زمان و چندگانه‌ای که بر...

بازدانگان گرمسیری که فقط یک سرده با حدود ۳0 گونه دارد؛ بیشتر گونه‌های افریقایی این تیره درختی و اغلب رقم‌های آسیایی آن بالارونده‌های چوبی هستند و سایر...

آفریقایی: Azeri عربى: آذربيجانية, أزيري ارمنی: Ազերի ترکی آذربایجانی: Azərbaycan dili باسکی: Azerbaijanera بلروسى: Азэрбайджанская بلغاری: азербайджански...

bbāāiṭ)، (to more than one person) бзиара жәбааит pl (bziārā ž°bāāiṭ) آفریقایی: hallo (af)، goei dag آینو: イランカラㇷ゚テ (irankarapte) آلبانیایی: tungjatjeta (sq)،...

(bziārā bbāāiṭ)، (به بیشتر از یک نفر) бзиара жәбааит pl (bziārā ž°bāāiṭ) آفریقایی: hallo (af)، goei dag آینو: イランカラㇷ゚テ (irankarapte) آلبانیایی: tungjatjeta (sq)،...