نتایج جستجو

سوت عربی /صَوت/ صوت بانگ، آواز، نغمه، صدا، (سدا). واحد اندازه‌گیری مواد مخدر. ––– ترجمه‌ها فرهنگ لغت معین...

حوزه: [فیزیک]‏ فنّاوری پردازش و تحلیل صوت. «صوت‌پردازی» هم‌ارزِ «sonics»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر هشتم، فرهنگ واژه‌های...

شنیدافزاری مرکب از دو سامانۀ مختلف شامل کاشتینۀ حلزونی برای صوت‌های بسامدبالا و سمعک برای صوت‌های بسامدپایین. «شنیدافزار دوگانه» هم‌ارزِ «hybrid hearing device...

(«نوشتن»). هم‌خانواده با script در انگلیسی. آیپا: /ʃʁɪft/ هم‌قافیه: -ɪft صوت آوانویسیِ فارسی: شْغیفْت Schrift مؤنث (مِلکی Schrift، جمع Schriften) فونت، قلمِ رایانه‌ای...

فارسی /حَرف/زَدَن/ حرف‌زدن سخن گفتن، تولید کلمات از طریق صوت. صحبت کردن، گفت‌‌گو کردن، گپ زدن، اختلاط کردن. –––– ترجمه‌ها فرهنگ لغت معین...

فارسی [تَن] تَن ساختار مادی و شکل ظاهری جانوران به‌ویژه انسان؛ بدن؛ مقابل جان. تُن مقیاس وزن برابر ۱۰۰۰ کیلوگرم. (صوت): درجه بلندی و کوتاهی صدا و آوازها،...

مکانیکی، که بر اعصاب شنوایی اثر می‌گذارند و باعث شنیدن می‌شوند، آوا، صوت، پژواک، انعکاس صوت، بانگ، آواز. آنچه که شنیده می‌شود. صدای چیزی را درنیاوردن کنایه...

(غُ غُ) حکایت صوت جوشیدن آب و شراب و جز آن، آواز جوشیدن دیگ. همهمه و فریاد. صوت پرندگان مانند بلبل. فرهنگ لغت معین...

حوزه: [فیزیک]‏ نقطه‏ای که موج صوتی کروی از آن گسیل می‌شود. «مرکز صوت» هم‌ارزِ «acoustic centre»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر پنجم،...

آشفتگی‌هایی مانند تغییر فشار که به‌صورت موج در محیطی مادی منتشر می‏شود. «صوت ۱» هم‌ارزِ «sound ۲»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر دوم،...

تولید و بهره‌برداری از امواج صوتی با بسامدهای بیشتر از 500 مگاهرتز. «برین‌‌صوت‌شناسی» هم‌ارزِ «hypersonics»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

[فیزیک]‏ صوتی که در همۀ جهت‌ها با احتمال و توزیع انرژی یکسان منتشر می‌شود. «صوت پخشیده» هم‌ارزِ «diffuse sound»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

موانع هم‏فاصله و هم‏اندازه برای امواج صوتی که سبب پراش موج می‌شود. «توری صوت» هم‌ارزِ «acoustic grating»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

ارتباطی صوتی که در آنها از طیف بسامدی صفر تا چهار کیلوهرتز استفاده می‌شود. «صوت‌درجه» هم‌ارزِ «voice grade»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

بخشی از بسامدهای صوتی را عبور می‌دهد و مانع از عبور بخشی دیگر می‌شود. «صافی صوت» هم‌ارزِ «acoustic filter»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

حوزه: [حمل‏ونقل هوایی] دارای سرعتی بیش از پنج برابر سرعت صوت؛ مافوق صوت. «برین‌صوتی» هم‌ارزِ «hypersonic»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر اول، فرهنگ واژه‌های...

حوزه: [پزشکی] صوت‌های کلامی که با انتقال از راه نایژه‏ها با گوشی پزشکی شنیده شود. «نایژه‏آوایی» هم‌ارزِ «bronchophony»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

صوتی مرکب به بسامدهای تشکیل‏دهندۀ آن در گذار از محیط انتشاری خاص. «پاشش صوت» هم‌ارزِ «acoustic dispersion»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

صوت فارسی /سُوت/ سوت صدایی که با بیرون دادن نفس از دهان با لب غنچه شده یا با قرار دادن انگشت‌ها در دهان تولید شود. ابزاری که در آن دمند و آوایی برآورند؛...

چغ‌چغ فارسی [چِق/چِق] چق‌چق (صوت): صدای ترَک خوردن یا برخورد قطعه‌های چوبی باهم یا چیزهایی مثل لایه‌های دیوار و مانند آن. فرهنگ بزرگ سخن...