نتایج جستجو

(قِ قِ رِ) نک غرغره. فرهنگ لغت معین (قَ قَ رِ) نک غرغره. فرهنگ لغت معین انگلیسی turn spool pulley hasp hank bobbin tape spool tackle sheave reel jigger...

منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] مجموعه‏ای از چند قرقره برای کشیدن بافۀ حامل و ایجاد کشش در آن. «قرقرۀ کششی» هم‌ارزِ «stretching pulley»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] قرقرۀ سبکی که در بالای دکل درختی یا فلزی برای انتقال قرقرۀ کلاف به‌طور موقت نصب می‌شود. «قرقرۀ کمکی» هم‌ارزِ «pass block»؛...

با قرقره ای که پرهای چین چین دارد...

منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] قرقرۀ کوچکی بر روی داربَر که بافۀ ناقل از روی آن میگذرد متـ . قرقرۀ کابل ناقل. «قرقرۀ بافۀ ناقل» هم‌ارزِ «straw drum»؛...

حوزه: [مهندسی منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] قرقره‌ای که بافه به دور آن میپیچد. «قرقرۀ بشکه‌ای» هم‌ارزِ «drum barrel»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

حوزه: [مهندسی منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] قرقرۀ اصلیِ دکلِ داربَر در بینه‌بَری نیمه‌معلق. «قرقرۀ کلاف» هم‌ارزِ «bull block»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و...

[مهندسی منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] قرقره‌ای در گوشۀ مسیر اصلی که برای هدایت بافۀ برگشت به ‌کار می‌رود. «قرقرۀ کنجی» هم‌ارزِ «corner block»؛ منبع: گروه...

هریک از قرقره‌هایی که به زنجیرهای سکان متصل‌ است و هنگامی که اتصالات سکان شکسته است، در مهار سکان یا دسته‌سکان از آنها استفاده می‌شود. «قرقرۀ سکان» هم‌ارزِ...

وسیله‌ای در ماشین بافندگی که ماسوره بر روی آن قرار می‌گیرد. میله‌ای در چرخ خیاطی که قرقره بر روی آن قرار می‌گیرد. فرهنگ لغت معین انگلیسی shuttle hasp binder...

(رُ) فرانسوی ماشین چاپ سریع که علاوه بر چاپ، برش کاغذ و دسته کردن آن را نیز خود انجام می‌دهد و معمولاً با بوبین (قرقره) کار می‌کند. فرهنگ لغت معین...

طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] قرقره‏ای که تنها یک شیار برای عبور یک بافه دارد. «قرقرۀ یک‌شیاری» هم‌ارزِ «one-groove pulley»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن...

منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] قرقره‏ای که دو شیار برای عبور دو بافه دارد. «قرقرۀ دوشیاری» هم‌ارزِ «double-groove pulley»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

[مهندسی منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] جعبه‌قرقره‌ای که برای هدایت بافۀ برگشت به کار میرود. «جعبه‌قرقرۀ برگشت» هم‌ارزِ «haulback block»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

شده ‌است که در موارد اضطراری بتوان زنجیر سکان را به پاشنه محکم کرد. «طناب قرقرۀ سکان» هم‌ارزِ «rudder pendant»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

یا مایع شستشو دهندة دهان را در گلو گردانیدن. فرهنگ لغت معین (غَ غَ رِ) قرقره:چرخی که ریسمان دور آن پیچیده می‌شود برای بالا کشیدن چیزی. فرهنگ لغت معین...

معیار باستان به دو بخش اُم - آج قابل تجزیه است، و کنایه از خانواده گرسنه، یا سیر کننده خانواده گرسنه بوده است. خشن، قرقره. –––– ترجمه‌ها فرهنگ بزرگ سخن...

فرانسوی قرقره‌ای که به دور آن سیم روپوش دار پیچیده شده‌است و برای تغییر مقدار جریان برق در موتورها و دستگاه‌های برقی به کار می‌رود. فرهنگ لغت معین...

حوزه: [ورزش] کمانی مجهز به قرقره و بافه که کشیدن زه را برای کمان‌گیر آسان می‌کند. «کمان مرکب» هم‌ارزِ «compound bow, compound»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [علوم نظامی] ماشینی با یک قرقرۀ دندانه‏دار که معمولاً برای بالا کشیدن زنجیر لنگر به کار می‌رود و به یک قرقرۀ چرخنده برای بالا کشیدن طناب نیز مجهز...