نتایج جستجو

فارسی:

نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
  • انگلیسی pincushion pin feed pin contact pinwheel pin pinworm...
    ۱۴۷ بایت (۹ واژه) - ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۶
  • انگلیسی pin...
    ۷۳ بایت (۲ واژه) - ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۳۶
  • انگلیسی pin...
    ۷۳ بایت (۲ واژه) - ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۲
  • انگلیسی clinch pin...
    ۸۵ بایت (۳ واژه) - ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۵۵
  • انگلیسی pin wrench...
    ۸۰ بایت (۳ واژه) - ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۳
  • انگلیسی pin money...
    ۷۹ بایت (۳ واژه) - ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۰۲
  • انگلیسی pin...
    ۷۳ بایت (۲ واژه) - ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۶
  • انگلیسی pin...
    ۷۳ بایت (۲ واژه) - ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۷
  • انگلیسی cotter pin dowel...
    ۹۱ بایت (۴ واژه) - ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۴۹
  • انگلیسی pin brooch...
    ۸۵ بایت (۳ واژه) - ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۳
  • انگلیسی head pin...
    ۷۸ بایت (۳ واژه) - ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۳
  • کوچک دسته‌پیستون وصل می‌کند. «انگشتی پیستون» هم‌ارزِ «piston pin,wrist pin, gudgeon pin»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر دوازدهم،...
    ۴۹۳ بایت (۵۶ واژه) - ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۳:۱۶
  • (نِ) فرانسوی میخ کوچک با سر مسطح و گرد. فرهنگ لغت معین انگلیسی thumbtack tack drawing pin...
    ۳۱۷ بایت (۱۷ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۰
  • می‌شود. «خار فنری انگشتی پیستون» هم‌ارزِ «piston pin circlip, snap ring,piston pin retainer,gudgeon pin retainer»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...
    ۵۴۱ بایت (۶۶ واژه) - ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۴۲
  • لغت معین ایتالیایی spilla انگلیسی pin ouch fid tiepin stickpin scatter pin scarfpin preen pinner pinhead head pin hairpin brooch broach pint sized pint...
    ۹۵۷ بایت (۷۱ واژه) - ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۲
  • حوزه: [ورزش] مرکز خال. «چشم خال» هم‌ارزِ «pin-hole/ pin hole, dead centre»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر دوازدهم، فرهنگ واژه‌های...
    ۲۹۷ بایت (۴۰ واژه) - ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۴۸
  • فرانسوی نوعی وسیلة استوانه‌ای کوچک از جنس فلز یا پلاستیک جهت حالت دادن موها. فرهنگ لغت معین انگلیسی puffer put up pin curl...
    ۳۸۴ بایت (۲۳ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۰۶
  • (رَ) (اِمصغ.) تیر کوچک. ستون چادر و خیمه. جهش خون از رگ یا آب از آبدزدک یا سوراخ مشک و مانند آن. فرهنگ لغت معین انگلیسی rolling pin...
    ۳۲۲ بایت (۲۸ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۰۵
  • pincer pin pawl nip jaw holdfast dog detent cleat clasper clamp bend becket vise staple snap reedy ratchet plug handhold hairpin clip clasp bobby pin clipboard...
    ۸۳۵ بایت (۶۰ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۶
  • بازیکنان باید نشانه‌های چوبی بطری مانند را با پرتاب گوی سرنگون کنند. فرهنگ لغت معین انگلیسی bowling kingpin pin bowl tenpin ninepin ten strike lawn bowling...
    ۴۸۴ بایت (۳۲ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۳
نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)