نتایج جستجو
صفحهٔ «pin» را در این ویکی بسازید! الگوهای پیشساختهٔ سرواژه ممکن است در ورود لغتها به شما کمک کنند:
فارسی: |
- انگلیسی pincushion pin feed pin contact pinwheel pin pinworm...۱۴۷ بایت (۹ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۶
- انگلیسی pin...۷۳ بایت (۲ واژه) - ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۳۶
- انگلیسی pin...۷۳ بایت (۲ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۲
- انگلیسی clinch pin...۸۵ بایت (۳ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۵۵
- انگلیسی pin wrench...۸۰ بایت (۳ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۳
- انگلیسی pin money...۷۹ بایت (۳ واژه) - ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۰۲
- انگلیسی pin...۷۳ بایت (۲ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۶
- انگلیسی pin...۷۳ بایت (۲ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۷
- انگلیسی cotter pin dowel...۹۱ بایت (۴ واژه) - ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۴۹
- انگلیسی pin brooch...۸۵ بایت (۳ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۳
- انگلیسی head pin...۷۸ بایت (۳ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۳
- کوچک دستهپیستون وصل میکند. «انگشتی پیستون» همارزِ «piston pin,wrist pin, gudgeon pin»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر دوازدهم،...۴۹۳ بایت (۵۶ واژه) - ۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۳:۱۶
- (نِ) فرانسوی میخ کوچک با سر مسطح و گرد. فرهنگ لغت معین انگلیسی thumbtack tack drawing pin...۳۱۷ بایت (۱۷ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۰
- میشود. «خار فنری انگشتی پیستون» همارزِ «piston pin circlip, snap ring,piston pin retainer,gudgeon pin retainer»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی...۵۴۱ بایت (۶۶ واژه) - ۵ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۴۲
- لغت معین ایتالیایی spilla انگلیسی pin ouch fid tiepin stickpin scatter pin scarfpin preen pinner pinhead head pin hairpin brooch broach pint sized pint...۹۵۷ بایت (۷۱ واژه) - ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۲
- حوزه: [ورزش] مرکز خال. «چشم خال» همارزِ «pin-hole/ pin hole, dead centre»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر دوازدهم، فرهنگ واژههای...۲۹۷ بایت (۴۰ واژه) - ۵ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۴۸
- فرانسوی نوعی وسیلة استوانهای کوچک از جنس فلز یا پلاستیک جهت حالت دادن موها. فرهنگ لغت معین انگلیسی puffer put up pin curl...۳۸۴ بایت (۲۳ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۰۶
- (رَ) (اِمصغ.) تیر کوچک. ستون چادر و خیمه. جهش خون از رگ یا آب از آبدزدک یا سوراخ مشک و مانند آن. فرهنگ لغت معین انگلیسی rolling pin...۳۲۲ بایت (۲۸ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۰۵
- pincer pin pawl nip jaw holdfast dog detent cleat clasper clamp bend becket vise staple snap reedy ratchet plug handhold hairpin clip clasp bobby pin clipboard...۸۳۵ بایت (۶۰ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۶
- بازیکنان باید نشانههای چوبی بطری مانند را با پرتاب گوی سرنگون کنند. فرهنگ لغت معین انگلیسی bowling kingpin pin bowl tenpin ninepin ten strike lawn bowling...۴۸۴ بایت (۳۲ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۳