پرش به محتوا

آباد

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /آباد/

صفت

[ویرایش]

آباد

  1. ویژگی جایی که دارای آب و گیاه فراوان است. جایی که دارای وسایل زندگی است و مردم در آن سکونت دارند.
    معمور، دایر. مزروع، کاشته. پر، سرشار. سالم. منظم، سامان. شادمان، خرم. مرفه.

ریشه شناسی۲

[ویرایش]
  • عربی

اسم

[ویرایش]

آباد

  1. (جمعِ): ابد، جاوید بودن‌ها.

برگردان‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن