آب حیات
(بِ حَ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم مرکب[ویرایش]
- آب زندگانی ؛ گویند چشمهای است در ظلمت که هر از آن بنوشد عمر جاودان پیدا میکند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت.
- نوعی از شراب آمیخته به ادویة تند، ماءالحیات.
- نوعی از مهرهها به رنگ زرد که زنان از آن دستبند و مانند آن سازند.
- دهان معشوق
قید[ویرایش]
- سخن گفتن معشوق
قید[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- به معني آب زندگي بخش
- گويند خضر پيامبر اين آب را نوشيده و زندگاني جاويد يافته است