پرش به محتوا

آسیابک

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آسیابَک/

اسم مرکب

[ویرایش]

آسیابک

  1. (جانوری): حشره‌ای شبیه سنجاقک که با آن خویشاوندی نزدیک دارد، ولی بدن آن کلفت‌تر از سنجاقک است.
  2. مصغر آسیاب، آسیای کوچک.
  3. (قدیم): چرخ، فلک.
    هزار سال آسمان و اختران را در مدار و سَیر به شیب و بالا باید کندن، تا از این آسیابک دانه‌ای درست ... بیرون افتد. «خاقانی.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن