آفت
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /آفَت/
اسم
[ویرایش]آفت
- آنچه سبب فساد، تباهی، خرابی، زیان، بیماری، و مانند آنها میشود؛ بلا و سختی. آسیب. مفردِ آفات.
- (پزشکی): ضایعه کوچک و دردناک به رنگ قرمز یا سفید در دهان که احتمالا ناشی از عفونت قارچی است.
صفت
[ویرایش]- (گفتگو): هوشیار و زیرک در جهت خوبی یا بدی.
- (گفتگو): بسیار زیبا و عشوهگر.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]ترجمهها
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین