آلوده
از ویکیواژه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
صفت مفعولی
۱.۱.۱
منابع
۱.۱.۲
برگردانها
۱.۲
صفت
فارسی
[
ویرایش
]
(دِ)
صفت مفعولی
[
ویرایش
]
مالیده به چیزی، آغشته.
آغشته شده، کثیف.
منابع
[
ویرایش
]
فرهنگ لغت معین
برگردانها
[
ویرایش
]
انگلیسی:
contaminated
انگلیسی:
implicated
انگلیسی:
embarrassed
ایتالیایی
صفت
[
ویرایش
]
impuro
انگلیسی
unclean
spotty
smeary
septic
miry
bedraggled
unchaste
taint
sully
soilure
smutchy
smutch
sludgy
slimy
polluter
pollutant
muck
mess
infect
imbrue
envenom
defile
contaminant
befoul
smoggy
red handed
flyblown
smutty
bacterize
trichinize
smog
flybelt
draggle tail
رده
:
صفتهای مفعولی فارسی
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ایجاد حساب
ورود
فضاهای نام
سرواژه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
بیشتر
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
کمک مالی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد این صفحه
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
بارگیری بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
به زبانهای دیگر
Kurdî
Türkçe