آلوده
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آلودِه/
صفت مفعولی
[ویرایش]آلوده
- ویژگی آنچه یا آنکه با چیزی معمولا کثیف و ناپاک درآمیخته یا به آن مالیدن شده باشد یا ناقل میکروب و ویروس باشد.
- مالیده به چیزی، آغشته. آغشته شده، کثیف.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین