آهن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /آهَن/
اسم
[ویرایش]آهن
- (شیمی): فلزی برنگ سفید مایل به خاکستری که در هوای مرطوب به آسانی زنگ میزند.
- فلزی است چکش خور که از معادن استخراج میشود و غالباً به شکل اکسید یا کربنات یا سولفوردوفرو وجود دارد و آنها را در کوره میگدازند و آهن خالص به دست میآورند و آن جسمی است سخت و محکم.
- (گفتگو): هر نوع فولاد غیرآلیاژی که خواص فیزیکی، شیمیایی، و مکانیکی آن معمولی باشد.
- (فنی): قطعه فلزی که در کنار قطعههایی از جنس غیر فلز باشد.
- زنجیر، آهون، نقب.
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین