آژیخ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آژیخ/
اسم
[ویرایش]آژیخ
- (قدیمی): گل مژه.
- همواره پر آژیخ است آن چشم فژاگن/ گویی که دو بوم آنجا در خانه گرفتهست «عماره:صحاح»
کهن واژه
[ویرایش]آژیِخ
- آژیخ اگر به شکل آژ - یِخ تلقی گردد در زبان معیار باستان به معنی از گرسنگی افتادن است، شاید اطباء قدیم دریافته بودند آژیخ بر اثر سوء تغذیه عارض میشده است. آجِخ.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس ،