پرش به محتوا

آژیخ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آژیخ/

اسم

[ویرایش]

آژیخ

  1. (قدیمی): گل مژه.
    همواره پر آژیخ است آن چشم فژاگن/ گویی که دو بوم آنجا در خانه گرفته‌ست «عماره:صحاح»

کهن واژه

[ویرایش]

آژیِخ

  1. آژیخ اگر به شکل آژ - یِخ تلقی گردد در زبان معیار باستان به معنی از گرسنگی افتادن است، شاید اطباء قدیم دریافته بودند آژیخ بر اثر سوء تغذیه عارض می‌شده است. آجِخ.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس ،