ابتر
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَبتَر/
صفت
[ویرایش]ابتر (قدیم)
- ناقص، ناتمام. دم بریده. بیفرزند.
- (ادبی): در عروض، ویژگی پایهای که در آن «م» و «عیلن» از «مفاعیلن» یا «فَعو» از «فَعولن» حذف میشود و بجای آنچه باقی میماند، «فعْ» میگذارند.
- (قدیم): آنکه فرزند پسر ندارد.
- ای محمد! دل تنگ مکن از آنکه تو را ابتر خوانند. «ابوالفتوح»
قید
[ویرایش]- بطور ناقص و ناتمام
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین