پرش به محتوا

ابتسام

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِبتِسام/

اسم مصدر

[ویرایش]

ابتسام (قدیم)

  1. تبسم، لبخند، شکرخند. لبخند کردن، تبسم کردن.
  2. عِقده‌های احترام از گردن احتشام به انبساط و ابتسام بگسستیم. «حمیدالدین»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین