پرش به محتوا

ابتلا‌کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِبتِلا/کردَن/

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

ابتلا‌کردن (قدیم)

  1. دچار کردن، مبتلا کردن. آزمایش کردن، آزمودن.
    من قسم کرده‌ام که ایشان را ابتلا کنم به یکی از سه چیز. «ابوالفتوح»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن