پرش به محتوا

ابریشم

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /اَبریشَم/

اسم

[ویرایش]

ابریشم

  1. رشته‌های بسیار نازکی که از پیله کرم ابریشم جدا می‌کنند و استفاده می‌کنند.
  2. (گیاهی):درختی از دسته گل ابریشم‌ها جزء تیره پروانه‌واران که گونه‌ای از آن در جنگل‌های شمال ایران به نام شب‌خسب (شوفِس) وجود دارد.
  3. (موسیقی‌ایرانی): تاری ابریشمی که بجای سیم به سازهای زهی می‌بستند. نوعی ساز زهی.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن