پرش به محتوا

ابل

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِبِل/

اسم

[ویرایش]

اِبِل (قدیم)

  1. مفردِ ابلان؛ شتر.
    گفتم بگریم تا ابل چون خر فرو ماند به گِل/ وین نیز نتْوانم که دل با کاروانم می‌رود. «سعدی»

اسم

[ویرایش]

اَبُل

  1. (عامیانه): مخفف ابوالـ... مانند ابوالحسن، ابوالفتح، ابوالقاسم و مانند آن‌ها.
  2. نره، احلیل (در تداول لات‌ها)

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین