اجساد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَجساد/
اسم
[ویرایش]اجساد
- لاشهها. جسمها. بدنها، تنها. جمع جسد.
- اجساد گوسفندان را جمع کردند.
کهنواژه
[ویرایش]- اجساد ممکن است در زبان معیار باستان بصورت اَج - سات قابل تجزیه باشد؛ و به معنی کشتن و سپس فروختن بوده است؛ شاید منظور قصابی حیوانات حلال گوشت مدّنظر بوده است.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس